سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناتوانترین مردم کسى است که نیروى به دست آوردن دوستان ندارد ، و ناتوانتر از او کسى بود که دوستى به دست آرد و او را ضایع گذارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :2
کل بازدید :40861
تعداد کل یاداشته ها : 58
103/1/9
4:13 ع

دکتر سید حسین صفوی در مورد این مجسمه به صراحت مینویسد :

این مجسمه ... ابدا متعلق به کوروش نیست و اکثر دانشمندان برآنند که این پیکر نه متعلق به کوروش اول و نه متعلق به کوروش دوم کوچک برادر اردشیر دوم بلکه خواسته اند ملکی را بنمایانند که در حال پرواز است و دست خود را برای رد کردن ارواح شریر بلند کرده است حال مسئله این است که چگونه و چه کسی یک مجسمه بیاسم و رسمی چنین را «کوروش» نامگذاری کرده و آنرا «ذوالقرنین» دانسته است. اینجاست که جعل و جعلیات به اوج خود میرسد و میگویند نه امروز بلکه روزگاری بر روی این مجسمه کتیبهای با دو سطر خط پارسی باستان و یک سطر خط بابلی و یک سطر خط عیلای بوده که روی آن نوشته شده بود «من کوروش، پادشاه هخامنشی»!!

دکتر بهرا م فرهوشی استاد دانشگاه تهران با وقاحت باور نکردنی در کتاب خود به نام ایرانویج مینویسد:

«دیولافوا باستانشناس معروف فرانسوی و خانم او در سفرنامه های خود ذکر میکنند که این کتیبه را بر روی پیکره بالدار کوروش دیده اند»
ایرانویچ، دکتر بهرام فرهوشی استاد دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، انتشار 1902، شماره مسلسل 3114 تاریخ انتشار آبنماه 1370، ص 65

در صورتیکه در سفرنامه مادام ژان دیولافوا که اتفاقا جناب محمد علی فرهوشی با نام «ایران کلده و شوش» ترجمه کرده و جالبتر اینکه به کوشش خود جناب دکتر بهرام فرهوشی چاپ گردیده به هیچ وجه در تصویری که مادام دیولافوا از تصویر به اصطلاح کوروش کشیده هیچ کتیبهای بر روی مجسمه وجود ندارد ولی در عوض کتیبه مذکور در روی یک ستونی دیگر که اصلا ربطی به این ستون ندارد و در فاصله خیلی بعید ازهم قرار دارد و حتی یک نفر از ایلات محلی در زیر آن به استراحت میپردازد و همان کتیبه بالای آن ستون دیده میشود. و نشان میدهد که جناب دکتر و استاد دانشگاه تهران چقدر با تاریخ و تاریخ باستانی و باستانشناسی ایران آشنایی دارد !!

دکتر بهاءالدین پازارگاد استاد دانشگاه در کتاب وزین خود «تاریخ فلسفه و مذاهب جهان» کتاب دوم آیین زرتشت و سایر مذاهب ایران باستان در مورد همین نقش به اصطلاح کوروش و کتیبه به اصطلاح روزگاری موجود در روی آن به صراحت مینویسد :

« من شخصا مدت یک هفته این سنگ را در محل خود بررسی نمودم و به این نتیجه رسیدم که امکان نداشته است که کتیبهای بالای این سنگ (مجسمه کوروش) وجود داشته باشد.
به نظر من این طور رسید که یکی از مسافران انگلیسی در قرن هیجدهم این محل را بازدید کرده است و کتیبهای را که هنوز روی یکی ازجرزهای سنگی در این محل به خط میخی موجود است در کتابی که منتشر نموده نقاشی کرده است و شخصا فرشته بالداری که روی جرز(ستون) دیگری بوده رسم نموده است. دانشمند دیگری که هیچ وقت به ایران مسافرت نکرده و «دوبوا» نام دارد و فرانسوی است که کتاب آن نویسنده انگلیسی را خوانده و معلوم نیست به چه علت در کتاب خود آن کتیبه را بالای آن فرشته بالدار قرار داده است بعدا دیگران کتاب «دوبوا» را خواندهاند و وقتی به پاسارگاد آمدهاند دیدهاند آن کتیبه بالای آن فرشته (مجسمه کوروش) نیست».
تاریخ فلسفه ومذاهب جهان. کتاب دوم آیین زرتشت و سایر مذاهب ایران باستان، دکتر بهاالدین پازارگاد، چاپ اول، 1347، به نقل از اسکندر و ادبیات ایران، ص 292

در تحقیقات جدید عوض نوشتن نام کوروش در زیر آن مجسمه کذایی دانشمندان فعلی مرقوم میدارند : فرشته بالدار. چنانچه در کتاب «تخت جمشید» نوشته مهرداد بهار- نصراله کسرائیان دقیقا در زیر همین ستون پاسارگادی و درتوضیح همان نقش جنجالی به صراحت نوشته شده «فرشته بالدار».کتاب تخت جمشید ، مهرداد بهار- نصراله کسرائیان، تدوین شهریار ایزدی ترجمه سودابه دقیقی، چاپ چهارم، 1372، ص 95

و نیز در کتاب سرزمین مهرو ماه تخت جمشد، نقش رستم، نقش رجب، پاسارگاد» در زیر همان مجسمه به اصطلاح کوروش سابق نوشته شده : پاسارگاد – فرشته بالدار  . سرزمین مهروماه، تخت جمشید، نقش رستم، نقش رجب، دکتر فرخ سعیدی، سازمان میراث فرهنگی کشور، چاپ اول، تهران، 1376، زیر تصویر منسوب به کوروش سابق (بدون صفحه)

حتی در کتاب راهنمای تخت جمشید به قلم جناب دکتر فرخ سعید – که از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور- منتشر شده در مورد عدم کوروش بودن و طرز لباس و سایر مشخصات آن مینویسد :

لباس بلند فردی که اینجا دیده میشود تا ساق پای او میرسد که با آستینهای کوتاه، یک لباس کاملا عیلامی است نیمرخ مرد ی نشان داده شده است که در حال حرکت به سوی تالار است و دست راست بلند شدهاش از آرنج خم شده است. دو جفت بال بزرگ با پرهای روی هم افتاده از جلو و عقب بدنش بیرون آمده است. موهای سروریش کوتاه او حالت تابیده شده دارد. نکتهای که روشن نیست تاج شاخ مانند اوست که سه چیز گلدان مانند را نگه داشته و مانند تاج خدایان مصری به ویژه هارپوکراتس Harpocrates     است باید در نظر داشت که کوروش هرگز به مصر که پسرش کامبیز آنرا تسخیر کرد نرفته بوده.

علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان درباره جعلیات یهود پیرامون ذوالقرنین میگویند :

خواننده عزیز باید بداند که روایات مروى از طرق شیعه واهل سنت از رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله وسلم ) واز طرق خصوص شیعه از ائمه هدى (علیهمالسلام ) وهمچنین اقوال نقل شده از صحابه وتابعین که اهل سنت با آنها معامله حدیث نموده (احادیث موقوفه اش مى خوانند ) درباره داستان ذى القرنین بسیار اختلاف دارد، آن هم اختلافهایى عجیب ، وآن هم نه در یک بخش داستان ، بلکه در تمامى خصوصیات آن . واین اخبار در عین حال مشتمل بر مطالب شگفت آورى است که هر ذوق سلیمى از آن وحشت نموده ، وبلکه عقل سالم آن را محال میداند، وعالم وجود هم منکر آن است . واگر خردمند اهل بحث آنها را با هم مقایسه نموده مورد دقت قرار دهد، هیچ شکى نمیکند در اینکه مجموع آنها خالى از دسیسه ودستبرد وجعل ومبالغه نیست . واز همه مطالب غریب تر روایاتى است که علماى یهود که به اسلام گرویدند - از قبیل وهب ابن منبه وکعب الاحبار - نقل کرده ویا اشخاص دیگرى که از قرائن به دست مى آید از همان یهودیان گرفته اند، نقل نموده اند. بنابراین دیگر چه فائده اى دارد که ما به نقل آنها واستقصاء واحصاء آنها با آن کثرت وطول وتفصیلى که دارند بپردازیم ؟. لاجرم به پارهاى از جهات اختلاف آنها اشاره نموده مى گذریم ، وبه نقل آنچه که تا حدى از اختلاف سالم است مى پردازیم .


  
  

پایه های تئوری ذوالقرنین بودن کوروش که بر اساس مقالات وزیر فرهنگ هندوستان یعنی ابوالکلام آزاد و پس از آن در تفسیر المیزان انتشار یافت ، با بررسی دقیق مجسمه منسوب به کوروش و خواب های دانیال و     ... در حال فروریختن و ویرانی است     .

«حمید محمد قاسمی» نویسنده «اسرأییلیات و تاثیر آن بر داستانهای انبیاء در تفاسیر قرآن » مینویسد که :

روایات گوناگون و متفاوتی در تفاسیر نقل شده که مرحوم علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان تنها به 39 وجه مختلف از اقوامی که در این باره وارد شده اشاره کرده است

اولین بار «ابوالکلام آزاد» وزیر فرهنگ هندوستان در زمان رضاخان پهلوی در چند مقاله در شمارههای یکم تا سوم مجله «ثقافه الهند» (فرهنگ هند) با استناد به نقش به اصطلاح کوروش در پاسارگاد، این تئوری را رواج داد که کوروش همان ذوالقرنین قرآنی است .

«دکتر حسین صفوی» نویسنده کتاب «اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی (اسکندر) مینویسد:

به عقیده مرحوم آزاد :
1-ذوالقرنین کوروش کبیر هخامنشی است و این لقب و عنوان اشاره به خواب دانیال نبی است.
خلاصه خواب دانیال در سفر کتاب منسوب به وی، فصل هشتم چنین است :
دانیال شبی در رویا دید در کنار نهر اولای قوچی دارای دو شاخ به طرف شرق و غرب و شمال و جنوب شاخ میزد و کسی را یارای مقاومت با او نبود. ناگهان از طرف مغرب بز نری پیدا شد که یک شاخ بلند درمیان چشمهایش بود و با آن قوچ درافتاد و او را نابود کرد... جبرئیل خواب دانیال را چنین تعبیر کرد که آن قوچ دوشاخ عبارت است از ملوک ماد و فارس و نیز بز نر مودار پادشاه یونان است....


2-مجسمهای که در استخر [(پاسارگاد)] کشف شده دارای دو شاخ و دو پراست مجسمه کوروش است و دو شاخ اشاره به تصویر معنی ذیالقرنین است و بالهای وی مطابق خواب اشعیا در کتاب اشعیا، فصل 46، آیه 11) میباشد که کوروش را عقاب شرق نامیده است و به همین جهت مجسمه کوروش که در زمان اردشیر هخامنشی ساخته شده مرغ نامیده شده و رودی نیز که زیرپای آن روان است مرغاب نام دارد...»اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، دکتر سید حسین صفوی، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1364 صص 288-287

3- دلیل سوم که در رابطه با همین مجسمه و اعمال صاحب مجسمه در باب احداث سد یاجوج و ماجوج است چون در ارتباط با دو دلیل بالاست و در صورت اثبات اینکه این مجسمه مربوط به کوروش نباشد خود به خود فاقد ارزش میشوند لذا از ذکر آن که مشهور عام و خاص است خودداری کرده و به رد دو دلیل اول که ستون فقرات دلایل جناب ابوالکلام آزاد در انتساب لقب ذوالقرنین به کوروش است میپردازم.


  
  

دنیای امروز، دنیای اندیشه و منطق و استدلال است. جوان امروز، ترجیح می‌دهد حقایق دینی را هم از طریق منطق و استدلال دریابد. اینجاست که بیگانگان، بیشتر بهره را برای منحرف کردن ذهن جوانان از حقایق دینی می‌برند. آنها با زیرسؤال بردن این حقایق، جوان را در برابر پرسش‌هایی قرار می‌دهند که ذهن نوپای او، قادر به استدلال برای آنها نیست و همین امر باعث می‌شود که گاه اعتقادات او در پاره‌ای مسائل دینی کم‌رنگ جلوه کند. یکی از پرسش‌هایی که مدّت‌هاست معاندان اسلام، در باب مهدویّت پیش روی جوانان قرار می‌دهند، این است که با وجود قدرت‌های عظیم نظامی در جهان که مجهّز به عالی‌ترین تکنولوژی تسلیحاتی هستند، امام عصر(عج) چگونه خواهد توانست، به عنوان یک نیروی نوپا، بر این قدرت‌های عظیم غلبه کند و تمام جهان را زیر سیطرة حکومت خویش قرار دهد؟ این پرسشی کاملاً انحرافی است. پرسشی که چونان سایر مسائلی که معاندان اسلام مطرح می‌کنند، پاسخ آن هزار و اندی سال پیش، در اقوال معصومان ما(ع) آمده است. اینجا وظیفة اندیشمندان دینی است که به سراغ احادیث و روایات و اخبار بروند و از بطن آنها، پاسخ‌های امروزین را به شبهه‌های معاندان استخراج کنند. متأسّفانه، روشنفکران دینی ما، به ویژه آنان که در این عصر و زمان زندگی می‌کنند، نه تنها این وظیفة الهی خویش را به انجام نمی‌رسانند، گاه با طرح مسائلی، آب به آسیاب دشمن هم می‌ریزند و ذهن جوانان را با شبهه‌ها، دچار تشویش می‌کنند    .
ببینید زنده‌یاد دکتر علی شریعتی با چه زبان منطقی و استدلالی، پاسخ شبهة قدرت را از بطن روایات استخراج کرده است  :
... انتظار، سنتز تضادّ میان دو اصل متناقض با هم است: یکی «حقیقت» و دیگری «واقعیت» ... اگر وضع موجود؛ یعنی واقعیّتی که در عالم خارج واقع شده است، با حقیقتی که در اسلام، به آن معتقدیم، تناقص دارد، چه بکنیم؟ اسلام، انسان را نجات می‌دهد و عدالت و ترقّی را به وجود می‌آورد.


... چاره ای نیست جز اینکه پیروان دینی که مدّعی نجات و سیادت انسان و توده‌های محروم و نابودی ظلم و جنایت و مدّعی استقرار یک نظام جهانی به نفع انسانند، معتقد باشند که این حقیقت در طول این هزار و چهارصد سال نتوانسته به شعارهای خودش جامة عمل بپوشاند، امّا خواهد پوشاند و قطعاً پیروز خواهد شد و عدالت، جبراً مستقر خواهد گشت. جبراً حقیقت محکوم بر واقعیت باطل، ولی حاکم، پیروز می‌شود و ما منتظر و مؤمن چنین روزی و چنین واقعه‌ای هستیم و چون خداوند به صراحت وعدة پیروزی اسلام را در قرآن داده: «لیظهره علی الدّین کلّه» و نوید داده که توده‌های ضعیف و مردم جهان را پیشوایان بشریت خواهد کرد و زمین را به آنها خواهد بخشید و محرومان، وارث قدرتمندان و زرپرستان خواهند شد.


این تضادّ میان «واقعیت باطل حاکم» و «حقیقت نجات بخش محکوم» را جز «انتظار» به پیروزی جبری و قطعی حقیقت، نمی‌تواند حل کند ...
... انتظار مثبت به معنای نفی وضع موجود در ذهن آدمی و در زندگی و ایمان انسان منتظر است و اگر این انتظار را ملّت محکوم از دست داد، محکومیت را به عنوان سرنوشت محتومش برای همیشه خواهد پذیرفت. اگر منتظر تغییر نباشیم، آنچه در حکومت علی(ع) صورت گرفته یا آنچه در «کربلا» اتّفاق افتاد، برایمان پایان داستان است و دیگر عکس‌العملی در طبیعت و تاریخ و هستی و زندگی بشر نخواهد داشت، این اعتقاد، هم برخلاف ایمان به حقیقت و هم برخلاف مصلحت زندگی فرد در جامعه، انسان مسئول است.


ستم‌ها، جنایت‌ها و ظلم‌ها، همه داستانی و حادثه‌ای نیمه تمام در تاریخ بشر است، این داستان به سود عدالت و حقیقت و به زبان ستم و فساد و پلیدکاری پایان خواهد پذیرفت ...


... انتظار، جبر تاریخ است. این مسئله برای روشنفکران که با مکتب‌ها و فلسفه‌های علمی تاریخ آشنایی دارند، بی‌نهایت شورانگیز است.


هرکس این سؤال به ذهنش می رسد که امام زمان(ع)، این رهبر نجات‌بخش انتهای تاریخ، چگونه می‌تواند بر جهان پیروز شود؟ در اینجا امام صادق(ع) یک توجیه بسیار عمیق و کاملاً جامعه‌شناسانه و تاریخی دارد که: «قدرت‌های ستمکار و قطب‌های جنایت و ظلم به قدری با هم خواهند جنگید که در نیرو و قدرت فرسوده می‌شوند و به قدری از درون، رو به فساد خواهند رفت که مقاومتشان را از دست می‌دهند و آنگاه شما از بیهوشی و خواب خرگوشی بیدار شده و چون مسلّح به نیروی ایمان و آگاهی هستید بر آن قدرت‌های از درون پوسیده و از برون فرسوده، پیروز می‌شوید.» و این پیروزی بر اساس منطق، عینیّت و سنّت‌های اجتماعی است، سنّت‌هایی که در اسلام و قوانین خداوند است، نه قوانین ماتریالیستی.


وقتی خداوند کاری را بخواهد، اسبابش را فراهم می‌کند ... من در اینجا معتقدم که تاریخ به طرف پیروزی جبری عدالت و نجات قطعی انسان‌ها و توده‌های ستمدیده و نابودی حتّی ظلم و ظالم می‌رود ... .


  
  

با همة اعتقادی که مردم ما به اسلام دارند، متأسّفانه به دلیل رخوت‌هایی که از آنها یاد شد، آشنایی جوانان ما با مقولة مهدویّت، در خور آنها نیست. با هم گشتی در گوشه و کنار برخی از اذهان جوان می‌زنیم :
برای پرس‌وجو دربارة میزان اطّلاعات مردم در مورد حضور امام زمان(عج) وارد یک مرکز مشاوره می‌شوم. از یکی از مشاوران این مرکز می‌پرسم: به نظر شما حضور امام عصر(عج) در زندگی شما چقدر مشهود است؟

مثل کسی که سؤالم را نشنیده است، می‌گوید: چه گفتید؟!
پرسشم را تکرار می‌کنم. او به دیوار روبه‌رو خیره می‌شود. کمی فکر می‌کند و با استیصال می‌گوید: این یک مسئلة بزرگ تربیتی است که خیلی می‌شود در رابطه با آن صحبت کرد! می‌گویم: خیلی خلاصه بگویید!
می‌گوید: ببخشید، فعلاً چیزی به نظرم نمی‌رسد!!

? ? ?

ادامه مطلب...

  
  

غرب به استناد احساس خطری که از ناحیة مهدویّت کرده، مدّت‌هاست که تبلیغات دامنه‌داری را در مقابله با آن آغاز نموده است. این تبلیغات با بهره‌برداری از آخرین تکنولوژی‌های

 روز که در اختیار غرب قرار دارد، انجام می شود. دکتر سعیدی، جامعه شناس، در این مورد به نکات جالب توجّه‌ای اشاره می‌کند:

ادامه مطلب...

  
  
آیامیدانید :  آب  دریا بهترین ماسک برای صورت انسان است ؟
آیامیدانید :  ورزش  کردن در گرما به کاهش اشتها کمک می‌کند ؟
آیامیدانید :  عمر  پرزهای چشایی انسان از 7 تا 10 روز است ؟
آیامیدانید :   اندازه قلب هر فرد به اندازه مشت اوست ؟
آیامیدانید :  قلب  انسان بطور متوسط 100 هزار بار در سال میتپد ؟
آیامیدانید : سریع  ترین عضله بدن انسان زبان اوست ؟
آیامیدانید : بدن  انسان پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی دارد ؟
آیا  میدانید :  تنها  قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است ؟
آیا  میدانید :   استرس تا 5 برابر سیستم ایمینی بدن را پایین می آورد ؟

آیا  میدانید  :  لایه  بیرونی پوست انسان هر 2 هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض  میشود ؟
آیا  میدانید :   انسان 9 هزار سال پیش از میلاد برای اولین بار به کشاورزی  پرداخت ؟
آیا  میدانید :   دویست میلیون موجود زنده روی زمین وجود دارد که انسان یکی  از آنها است ؟
آیا  میدانید :  کبد  انسان در 300 تا 500 روز نو میشود، یعنی اینکه از سلولهای  جدیدی برخوردار میشود ؟

 


  
  

آیا  میدانید :در  تایوان بشقابهای گندمی درست میشود وافراد بعد از خوردن غذا  بشقابهایشان را هم میخورند.
آیا  میدانید :گوش و  بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد میباشند و بزرگتر  میشوند.
آیا  میدانید :آب  دریا بهترین ماسک زیبایی پوست میباشد.
آیا  میدانید :اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن  آن شدند ایرانیان بودند.
آیا  میدانید :بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیقترین  نقطه آن به 4330متر میرسد.
آیا  میدانید :فقط  پشه ماده نیش میزند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم  گذاری استفاده میکند.
آیا  میدانید :هر  چشم مگس دارای 10 هزار عدسی است.
آیا  میدانید :مقاومت موش صحرایی در برابر بیآبی بیشتر از شتر است.
آیا  میدانید :جمعیت  میمونهای هند بالغ بر 50 میلیون است.
آیا  میدانید :یک  نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن 2200 انساندر اختیار دارد.
آیا  میدانید :350  هزار نوع کفشدوزک در جهان وجود دارد.
آیا  میدانید :نوشابه های زرد رنگ، زیانبارتر از نوشابههای سیاه  رنگ هستند.
آیا  میدانید :شش چپ،  اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری  قلب فراهم آید.
آیا  میدانید :تعداد سلولهای گیرنده بویایی در سگهای معمولی، یک  میلیارد و در سگهای شکاری،4 میلیارد عدد است
آیا  میدانید :رشد  کودک در بهار بیشتر است.
آیامیدانید :  هر  انسان در حدود نیم ساعت یک تک سلولی بوده است ؟
آیامیدانید :   دندان تنها بخش از بدن انسان است که ترمیم نمی شود ؟
آیامیدانید : هر  چروک ایجاد شده در ابرو نتیجه 200000 اخم است ؟
آیامیدانید :  اکثر  افراد در کمتر از 7 دقیقه خوابشان می‌برد ؟


  
  


46. شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد. (سقراط)

47. قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود
(پونگ)

48. ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود.
(ادگار‌ آلن‌پو)

49. لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم، تمام هستی کامل و منور شد.
(بودا)

50. انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن، زیبا و آراسته باشد.
(آنتوان چخوف)

51. برای اداره کردن خویش، از سرت استفاده کن و برای اداره کردن دیگران، از قلبت.
(دالایی لاما)

52. تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند.
(گراهام بل)

53. اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی.
(ارد بزرگ)

54. اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.
(موریس مترلینگ)

55. ما ندرتاً دربار? آنچه که داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیش? چیزهایی هستیم که نداریم.
(شوپنهاور)

56. آنکه می تواند، انجام می دهد، آنکه نمی تواند انتقاد می کند.
(جرج برنارد شاو)

57. لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند.
(دکتر علی شریعتی)

58. بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. (امرسون)

59. از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش.
(آلبرت انیشتن)

60. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.
(مهاتما گاندی)


  
  


30. برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)

31. تفکر در باب خوشبختی، عشق، آزادی، عدالت، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی است که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند.
(ادگارمون)

32. "عقلانیت باز" آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که "یکی" در "چند" است و "چند" در "یکی".
(ادگارمون)

33. آرامش، زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد.
(اپیکارموس)

34. هیچ چیز در زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست.
(باخ‌من)

35. تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است.
(داستایوفسکی)

36. خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان.
(دکتر علی شریعتی)

37. علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است.
(الکس‌مکنزی)

38. من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم.
(سقراط)

39. دانستن کافی نیست، باید به دانسته ی خود عمل کنید.
(ناپلئون هیل)

40. تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را.
(حضرت علی علیه‌السلام)

41. خداوند، روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم می‌نویسد.
(برزیلی)

42. تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است.
(انگلس)

43. کسی که دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می کند.
(گوته)

44. بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم.
(جانسون)

45. اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن.
(دیل کارنگی)


  
  

1. بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست. (حضرت علی علیه‌السلام)

2. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)

2. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)

4. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

5. عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

6. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

7. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

8. آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

9. اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

10. زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

11. دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

12. عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

13. ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

14. جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

15. هنر، کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)

16. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)

17. اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)

18. روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)

19. در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت)

20. برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)

21. شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)

22. آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است. (مترلینگ)

23. اگر دریچه های ادراک را شسته بودند، انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید: بی‌انتها. (بلیک)

24. برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند. (بردیر فرانسوی)

25. هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین)

26. نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)

27. هر قدر به طبیعت نزدیک شوی، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج)

28. اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند. (نیچه)

29. زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته)

30. برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >